وقتی کاری آن‌طور که شما می‌خواهید پیش نمی‌رود چه‌کار می‌کنید؟ مثلاً فرض کنید در مسیر رفتن به سرکار یا میهمانی گرفتار ترافیک شده‌اید. چه می‌کنید؟ آیا اگر راننده‌اید مرتب بوق می‌زنید و سرک می‌کشید ببینید آن جلوها چه خبر است یا اگر مسافرید غر می‌زنید و از راننده می‌خواهید راه میانبری انتخاب کند؟ یا نه به‌سادگی سر جایتان می‌نشینید و از فرصت پیش‌آمده برای مشاهده اطراف یا چک کردن تلفن یا خواندن تیتر اخبار یا صحبت با بغل‌دستی استفاده می‌کنید؟ هر کاری که شما را در آن لحظه به وجد بیاورد.

این مثال ساده و روزمره را می‌توان به تمام امور دیگر تعمیم داد و دریافت که در مواجهه با مقاومت و موانعی که توانایی تغییر آن را ندارید، چه رفتاری در پیش می‌گیرید. آیا اصرار می‌کنید یا خود را به جریان وامی‌گذارید؟

در فلسفه چین باستان یا همان تائوئیسم “وو وی” یا “بی‌عملی” اشاره به این واقعیت دارد که مناسب‌ترین روش برای دستیابی به خوشبختی در زندگی “زور نزدن” است. به‌عبارت‌دیگر در انجام امور خود را به جریان کار سپردن و با جریان پیش رفتن.

به ما از کودکی گفته می‌شود که برای به دست آوردن خواسته‌هایمان باید تلاش کنیم یعنی خود را به آب‌وآتش بزنیم و به هر وسیله‌ای متوسل بشویم. شاهد ماجرا همین اوضاعی است که می‌بینیم. هیچ‌کس از زندگی‌اش راضی نیست. همه‌ چیزی بیشتر می‌خواهند و تمام اوقاتشان را به تلاش برای به دست آوردن سهم بیشتری از زندگی تلف می‌کنند و در این راه تمام مبانی و اصول اخلاقی و انسانی را از یاد می‌برند تا به خواسته خود برسند. در این میان آنچه از دست می‌رود خود زندگی است؛ تنها فرصتی که بر این زمین خاکی در اختیارداریم.

ما اغلب اوقات می‌خواهیم اتفاقات به این یا آن صورت روی دهند به‌جای آن اجازه دهیم امور جریان طبیعی خود را داشته باشند و بدین ترتیب دچار رنج می‌شویم، اضطراب زندگی‌مان را در بر می‌گیرد چراکه به‌جای اینکه اجازه دهیم امور جریان طبیعی خود را طی کند به دنبال ریتم خاص خود، شرایط را مجبور می‌کنیم تا آن‌طور که ما می‌خواهیم جریان یابند.

اگر چیزی باعث ناراحتی ما شود می‌خواهیم آن را از سر راه برداریم و در این راه مدام در حال تلاش برای ایجاد وضعیت‌های جدیدی هستیم که مخالف طبیعت جاری است. ما نمی‌گذاریم زندگی بدون دردسر جریان یابد و چون خوشایند ما نیست مدام می‌خواهیم جریان آن را تغییر دهیم. اما، خرد ناشی از تجربیات ما را به سمت وضعیت “جاری شدن” راهنمایی می‌کند. جریان داشتن به این مفهوم که غرق کار خود باشید: چه‌کاری که شغل شماست چه‌کارهای روزانه منزل چه درس‌خواندن یا رانندگی در خیابان.اگر فکر می‌کنید زندگی شما رنج‌آور شده و سرخوشی خود را ازدست‌داده‌اید، شما از جریان طبیعی زندگی دور افتاده‌اید؛ شما نیازمند تغییر هستید و این تغییر به‌سادگی رها کردن خود در جریان زندگی است.

“جریان” وضعیتی روحی است که در آن شخص کاملاً در فعالیت‌هایی که انجام می‌دهد غوطه‌ور است. جریان داشتن در کاری با این واقعیت مشخص می‌شود که تمام انرژی در کار موردنظر متمرکز است. مفهوم “جریان” در سال 1975 توسط میهای چیکسنت میهای روانشناس آمریکایی مجاری تبار ارائه‌شده است. این نظریه از آن زمان تاکنون در زمینه‌های مختلف فکری توسعه‌یافته است. وی در مورد بنیاد و کاربردهای جنبه‌های مثبت اندیشه مانند خوش‌بینی، خلاقیت، انگیزه ذاتی و مسئولیت‌پذیری تحقیق می‌کند. نظریه‌های او چنان موفقیت‌آمیز بوده است که مورد استفاده بسیاری از رهبران جهان قرارگرفته است. کتاب او با عنوان “جریان: روانشناسی تجربه بهینه” یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در چند دهه اخیر بوده است.

همه ما در طول زندگی خود موقعیت‌های پیچیده‌ای را پشت سر می‌گذاریم که اغلب اوقات نمی‌توانند تغییر کنند.اما تجربه این موقعیت‌ها می‌تواند نحوه مواجهه ما را با شرایط اصلاح کند اگر باور داشته باشیم که مواجهه با هر مشکلی فرصتی برای یادگیری و رشد شخصی است.باور کنید که همه‌چیز به این دلیل اتفاق می‌افتد تا به ما درسی مهم برای زندگی یاد بدهد.

 پس اگر در زندگی خود رنج می‌برید کافی است مقاومت و زور زدن برای به سامان کردن امور را رها کنید و به‌سادگی با جریان بروید. بدین ترتیب به‌تدریج وجد و سرخوشی جای رنج و ناخرسندی را می‌گیرد.

به قول جیمز جویس نویسنده ایرلندی: هیچ گذشته و آینده‌ای وجود ندارد، همه‌چیز در یک ‌زمان ابدی جریان می‌یابد“.

به نقل از سایت سواد زندگی

برای دستیابی به لینک خبر اینجا را کلیک کنید