کرونا اگرچه پدیده بیسابقهای در جهان بود که ما را با تجربههای فردی و جمعی منحصربهفرد و البته ناخوشایندی مواجه کرد، ولی از الگوی بقای یکسانی با سایر پدیدههای جهانی بهره میبرد؛ هیچ سختی و مشکلی ماندگار نیست و زندگی همواره با رنج و شادیهای پیاپی در گذر است.
نگرانیهای ناشی از شیوع بیماری کرونا در کشورمان و به دنبال آن الزامات ناگزیر تغییر سبک زندگی، فشار روانی متفاوت و کمسابقهای را به جامعه تحمیل کردهاست. دلنگرانی ناشی از احتمال ابتلای خود یا اعضای خانواده به بیماری، مشکلات اقتصادی ناشی از تعطیلیهای کرونایی، ترک عادتهای دیرین چون رسم دید و بازدید نوروز، توقف همه مراسمهای جمعی شادی و سوگواری برای عزیزان و … همه و همه زندگی ما را متفاوت از گذشته ساختهاست. پذیرش این شرایط و دوام محدودیتها تا مدت نامعلوم، بسیاری از شهروندان را دچار دلسردی و دلمردگی کرده است.
این در حالی است که هیچ چشمانداز مشخصی در مورد زمان کشف واکسن یا داروی قطعی کرونا در سراسر جهان وجود ندارد و معلوم نیست تا چه مدت دیگر باید با این ویروس دست و پنجه نرم کنیم؛ ویروسی که افزون بر بعد سلامت جسمی، دیگر جنبههای حیات جمعی جوامع از سلامت روان تا اقتصاد و سیاست را هم تحت تاثیر قرر داده است تا جایی که به گفته کارشناسان، کرونا به مثابه نقطه عطفی مهم در تاریخ زندگی بشر محسوب خواهد شد.
آنچه اکنون میدانیم این است که ویروس کرونا فعلا با ما است و ما همچنان که از جسم خودمان محافظت میکنیم، باید سلامت روان خود را هم مورد توجه قرار دهیم. نخستین نکته برای همزیستی ناگزیر با این ویروس ناخوانده این است که فلسفه و درونمایهای روشن برای وجود چنین پدیدهای در ذهن خودمان تصویر کنیم؛ فلسفهای که درک مفهوم تمامیت زندگی شامل رنجها و شادیهای آن را برای ما معنادار میکند و به رشد معنوی و آرامشمان منجر میشود.
در همین ارتباط، روانشناس بالینی یادداشتی در اختیار ایرنا قرار داد که در ادامه میآید؛
فراموش نکنیم هیچگاه زندگی راحت نبوده و نیست. فقط کافی است زندگی را مرور کنیم تا متوجه شویم به محض شناخت خود با سختیهای آن دست و پنجه نرم کردیم.
از زمانی که دوران جنینی تمام شد و پا به این دنیا گذاشتیم، با قطع شدن بند ناف، اولین اضطراب و تغییر را تجربه کردیم. به دنبال آن تغییر سبک زندگی در ترک عادت مکیدن سینه مادر و به دنبال آن باید و نبایدها و اجرای قوانین زندگی با چارچوب های خاص و سپس آموزش دیدن و درس خواندن کار راحتی نبود. صبح به مدرسه رفتن و آمدن، انجام تکالیف، باید و نبایدهای خانواده، قهر و آشتیها، عاشق شدنها و دلواپسیهای آن، استرس از دست دادنها و رقابتهای شاید نه چندان شیرین و تجربه شکست و از دست دادن عزیزانی مثل مادر بزرگ و پدر بزرگ که در دل جای ویژهای داشتند، همه و همه سخت بود.
تا خودمان را جمع و جور کردیم درگیر تلاش برای قبولی در کنکور، گذراندن واحدها و نگرانی به دست آوردن شغل مناسب شدیم. هنوز هیچ کدام از این مسائل به طور کامل تمام نشده بود که بحث انتخاب همسر و چالشهای ویژه آن پیش آمد، تشکیل زندگی و کانون گرم خانواده، فعالیت برای مقبول بودن و ساختن زندگی ایدهآل، مسائل مالی و فشار مضاعف برای تامین خانه و ماشین و رفاه خانواده و… اموری است که سختی بسیاری به ما تحمیل کرده و میکند.
مشکلات همیشه وجود دارند، آنچه باید بدانیم این است که بیماریها، سختی ها، شکستها و… جزیی از زندگی است. باید یاد بگیریم از بحران ها با توانایی گذر کنیم. تجربه به ما میگوید هیچ سختی و مشکلی ماندگار نیست و می گذرد. یادمان باشد تا وقتی زنده ایم، هیچ فعالیتی تمامشدنی نیست، بلکه آغاز و شروع فعالیت دیگری است .
یادمان باشد برای تمام شدن کارها عجله نکنیم و در مسیر انجام آنها لذت بردن را فراموش نکنیم. در مسیر زندگی از لحظه ها لذت ببریم، به خودمان عشق بورزیم و از همه نعمت هایی که به ما داده شده لذت ببریم.
قرار نیست زندگی آسان باشد، قرار است زندگی را زندگی کنید. زندگی گاهی با سختی و رنج همراه است و گاهی با لذت، اما با هر بالا و پایینی درسهایی یاد می گیرید که شما را قویتر می کند.
به زندگی به عنوان یک هدیه بنگرید و از آن لذت ببرید، هرازگاهی به خودتان نگاه کنید و این شاهکار خلقت را با توانمندیهایش بپذیرید.
در نهایت شاید ما معنا و چرایی زندگی را درک نکنیم، اما می توانیم از فرصت زیستن که فقط یک بار به ما ارزانی شده استفاده کرده و با وجود حیرت و درک نکردن چراییها به زندگی عشق بورزیم.
زندگی قرار نیست راحت باشد، ولی قرار است ما در این مسیر از داشتههایمان لذت ببریم و در قامت انسانی شاد برای رسیدن به رشد و تعالی تلاش کنیم. قرار است در زندگی شاد و از خود رضایتمند باشیم. قرار است حالمان خوب باشد و احساس خوبی از زندگی داشته باشیم.
به نقل از ایرنا
برای دستیابی به لینک خبر اینجا را کلیک کنید