خوشبختی چیست؟ هر کسی پاسخ خاص خودش را دارد. بعضی آن را در ثروت و قدرت میجویند و برخی میگویند تنها از مسیر زندگی اخلاقی است که میتوان به آن رسید. در میان مکتبهای فلسفی باستانی، جنجالیترین پاسخ را اپیکور و پیروان او داشتند. پاسخی که در نگاه عموم مردم به لذتپرستی و خوشباشی معروف شده است، اما اگر سراغ متنهای اصلی این فیلسوف برویم، خواهیم دید که آموزههای او میتواند راهی برای نجاتیافتن از دنیای حریص و رقابتجوی امروزی به ما نشان دهد.اما رضایت از شرایط و روند امور به کلی با خوشبختی متفاوت است. رضایت با کیفیت و ترکیب امور زندگی در ارتباط است؛ همان که ما را وامیدارد هر روز صبح از خواب برخیزیم، رویدادهای جهان را کشف کنیم و با آنچه آن روز در پی خواهد داشت، دست و پنجه نرم کنیم. برای تحقق رضایت با موانعی روبرو هستیم که اگر نتوان به طور کامل آنها را کنار گذاشت، دستکم میتوان تا اندازۀ زیادی از شدت و شمارشان کاست.
جاهطلبی سیاسی و جستجوی ثروت تقریباً همیشه موجب اضطراب و ناامیدی میشود. رقابت برای قدرت، اعتبار و سود مالی ، به تمام جنبههای جامعۀ امروزی رسوخ کرده است. تردیدی وجود ندارد که جامعۀ انباشتی، رقابتی و تجملاتی امروز برای ما زیبایی و راحتی، آبِ گرم و سرد، داروهای جدید برای تسکین شرایط رنجآور و ناتوانکننده، وسیلههای ارتباطی جذاب و جدید، یا مارچوبه و توتفرنگیِ خارج از فصل را به ارمغان آورده است. تلاش شدید برای تغییر جهان که بیش از نوعدوستی با جاهطلبی و امید به کسبِ سودِ مالیِ بیشتر برانگیخته میشود، جنگ و زیانهای اقتصادی عظیم برای آمادگی نظامی، بهرهکشی از مردان و زنان کارگر، فقر و محرومیت و نابودی محیطزیست را در پی داشته است.
شهرت و ثروت بازیهایی با جمع جبری صفر هستند و برای ثروتمندی، قدرتمندی و شهرت برخی، دیگران باید فقیر، فرودست و نادیده انگاشته شوند. اگر پول، شهرت و تجملات واقعاً مردم را خوشبخت میسازد، تنها لازم است هزینههای سیاسی آرزوها و عادات امروزی را در نظر آوریم؛ اما واقعیت این است که زندگی مطلوب به دستاوردها و کالاهای مادی وابسته نیست و با بستهبندی جذاب خردهریزهای زندگی که به صورتی فریبنده، گریز به بُعدی دیگر از هماهنگی و آرامش را وعده میدهند، به دست نمیآیدهر کس که تا به حال ترفیع، افزایش دستمزد، یادآوری دلپذیر، کمک هزینه تحصیلی، جایزه یا دعوت به مراسمی را دریافت کرده باشد، میتواند به جذابیت آنها گواهی بدهد. چرا که گرایش به سنجش اعتبار فردی بر اساس دستآوردها یا داوری دیگران، ظاهراً در روان ما جا دارد. بااینحال، همه بر این نکته نیز همداستاناند که لذت حاصل از بازشناسی، قدرشناسی و پاداش، علیرغم زودگذر بودن آن، با لحظات واقعی شادمانی ناشی از هماهنگی با فردی دیگر، یا غرقشدن در چیزی خارج از خودمان تفاوت بسیاری دارد. در حقیقت برخلاف آنچه در برخی محافل مدیریتی پنداشته میشود، پاداشهای بیرونی به طور خاص انگیزاننده نیستند؛ بلکه انگیزه و فداکاری تنها با چشیدنِ لذتِ واقعی در فعالیت، چه در پشت میز، چه در میدان بازی، در یک فروشگاه، استودیو یا کارگاه ساختمانی ایجاد میشود.
انسانها از کشف و راه انداختن کارها، یا نگریستن صرف برای تجربۀ ظاهر، صدا و مزۀ آنها، برای خود و دیگران لذت میبرند. لذت واقعی از فعالیتهایی به دست میآید که تمرکز ایجاد میکنند، نیازمند تمرین و مهارت هستند و لذت حسی را در پی دارند. توانایی دستان ما برای انجام کارهای سریع و دقیق با اجسام کوچک، امری منحصر به نوع بشر است. این توانایی در کنار بزرگداشتن زیبایی در رنگ و شکل، هنر را نیز در کنار علوم، در میان بهترین فرآوردههای انسانی جای میدهد.پژوهش نشان داده است که ثروت، بیش از میزانی مشخص، به رضایت فرد از زندگی نمیافزاید. کسانی که در سنین بالا به موفقیتهای بزرگ مالی دست یافتهاند، بر این نکته تأکید کردهاند که پرورش کودکان و لذت بردن از مهمانیهای دوستانه بسیار بیشتر از هر موفقیت شغلی به آنها حس رضایت بخشیده است. بااینحال، بهنظر میرسد که یافتههای پژوهشگران خوشبختی شباهت زیادی به نتایج متخصصان تغذیه دارد و با آنکه در درستی آنها تردیدی نیست، اما انگیزۀ چندانی در افراد ایجاد نمیکنند.
بیشتر مردم به خوبی میدانند که خوردن چه چیزی برای آنها سودمند است و اگر از آنها بپرسید که چه خوردنیهایی مناسبترند، بیشک از میان میوهها، سبزیجات، حبوبات سبوسدار و مقداری پروتئین حیوانی، در مقابل شیرینی، کلوچه، غذاهای آماده، فست فود و نوشابه، گروه نخست را برمیگزینند. به همین شیوه اگر از آنها پرسیده شود که از میان دوستی، فعالیتهای خلاق و تحت کنترل خودتان، جستجو و یادگیری، غذایی خوشمزه، نوشیدنیای شیرین و ارتباط با طبیعت، یا موقعیت و نفوذ اجتماعی، پول و توانایی خرید بسیاری از کالاها و خدمات، کدام گروه زندگی بهتری را فراهم میسازد، اغلب افراد پاسخ درست را به خوبی میدانند.پس چرا درونیسازی چنین حقیقت آشکاری و عمل مطابق آن تا این اندازه دشوار شده است؟ در مورد تغذیه، مشکل آنجا است که باید با فرهنگی غالب مبارزه کنید و از پس تمام تبلیغات، نمایشهای فریبنده و مشوقهای آن برآیید. امری که در خصوص رفاه و خوشبختی فردی نیز صدق میکند.
برای پرهیز از فریفته شدن با مصرف بیهدف، علیرغم کنجکاوی اغلب افراد درباره جهان مادی و عوامل مشوق برای خرید، خرید و باز هم خرید، این است که حضور در فروشگاهها را به مانند تجربهای از گردش در موزه تلقی کنید. شما میتوانید تمام چیزها را در بستهبندیهای جذاب و تزیینی بررسی کنید و بیم و امیدهای نمادین و جادویی پیوسته با آنها را بنگرید. در این فروشگاهها تشکهایی وجود دارد که ظاهراً میتوانند ازدواجهای خستهکننده یا تنهایی دردآور را درمان کنند و البته کِرِمها و لوسیونهایی که جوانی را ابدی میسازند. میتوانید از نگاه کردن به این چیزها لذت ببرید و تجربه احساسی آنها را به دست آورید بیآنکه نیازی به خرید و انبار کردن آنها داشته باشید.
به نقل از سایت ترجمان علوم انسانی