بعد از جنگ‌های جهانی اول و دوم و پیامدهای جبران‌ناپذیر جانی و مالی آنها، میل به تخاصم و دامن‌زدن به مناقشه‌ها در بسیاری از کشورها فروکش‌کرد. ولی به تدریج، با فراموش‌شدن فجایع هولناکی که تقریبا همه کشورها درگیر آن بودند، مجموعه‌ای از عوامل باعث شد خویشتن‌داری در مناسبات بین‌المللی دهه‌به‌دهه کم‌رنگ‌تر شود.

در سال ۱۹۹۵ اعضای سازمان آموزشی، علمی‌ و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در صدوچهل‌وهفتمین جلسه خود، بیانیه اصول مدارا را تصویب کردند. پیش از آن نیز در سال ۱۹۹۳ سازمان ملل به تأثیر نقش آموزش مدارا پرداخته بود. متعاقب آن در سال ۹۴ یونسکو ضمن نکوهش تبعیض، نسل‌کشی‌های قومی، تروریسم و افراط‌گرایی‌های فرهنگی و مذهبی بر اهمیت گفت‌وگوهای عاری از خشونت به‌عنوان بهترین شیوه در حل مسائل و مشکلات جوامع بشری تأکید کرده بود تا اینکه در نهایت سال ۱۹۹۵ به‌عنوان سال جهانی مدارا در نظر گرفته شد و در همان سال اعضای سازمان ملل ۱۶ نوامبر (۲۵ آبان) هر سال را به‌عنوان روز جهانی مدارا (tolerance) وارد تقویم کردند. طبق تعاریف (یونسکو، ۱۹۹۵) مدارا عبارت است از احترام، پذیرش و قدردانی از ارزش نامحدود فرهنگ‌ها و نژادهای مختلف. مدارا به‌نوعی ایجاد هارمونی در تفاوت‌ها محسوب می‌شود. مدارا فضیلتی است که صلح را ممکن کرده و فرهنگ جنگ را تضعیف می‌کند. ورای همه این موارد، مدارا به‌رسمیت‌شناختن حقوق و آزادی ابنای بشر است. افرادی که به مدارا پایبند می‌شوند، کمتر شرایطی است که از آن دست بکشند. می‌توان متضاد مدارا را نابردباری، ناشکیبایی (intolerance) یا حمله به تفاوت‌ها در نظر گرفت؛ در این وضعیت است که گروه‌های آسیب‌پذیر به حاشیه رانده می‌شوند. روشن است که کنار گذاشته‌شدن آنان از مشارکت‌های اجتماعی و سیاسی، تبعیض و خشونت علیه آنان را به دنبال خواهد داشت. مدارا پذیرش این واقعیت است که انسان‌ها در تمام حوزه‌ها اعم از ظاهر، موقعیت، رفتار، ارزش‌ها و… با یکدیگر فرق داشته و این حق را دارند که به علت تفاوت با دیگران، آزار و اذیت نشوند.

مدارا شامل آن دسته از رفتارها و نگرش‌هایی است که از سوی دولت‌ها در چارچوب حقوق بشر و از سوی افراد به‌عنوان موجوداتی اخلاقی در یک محیط چندفرهنگی به کار گرفته می‌شوند. سازش، بی‌تفاوتی و منت‌گذاشتن هیچ‌یک ربطی به مدارا ندارند؛ برخورد آزادانه، محترمانه، یکپارچگی و پذیرش تنوع در نوع بشر است که مدارا را به ارمغان می‌آورد. مدارا از طریق ارتباط مستقیم، گفت‌وگو و آموزش تسهیل می‌شود. مدارا درک متقابل از طریق پذیرش باورها و سنت‌های دیگران و به اشتراک‌گذاشتن ایده‌های مشترک است. با توجه به اینکه دلایل و عوامل پیچیده‌ای منجر به تشدید نابردباری در جهان می‌شوند، نمی‌توان انتظار داشت با راه‌حل‌های ساده، انواع تعصبات و ناشکیبایی‌ها رفع شود. از متغیرهای اجتماعی دخیل در نابردباری می‌توان به مواردی مانند تضعیف تدریجی نهاد خانواده، کم‌رنگ‌شدن ارزش‌های سنتی، حاشیه‌نشینی و افزایش انواع خشونت در عرصه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی اشاره کرد. در بُعد اقتصادی، بی‌کاری، فاصله فقیر و غنی، شغل‌های کاذب و نداشتن برنامه‌های توسعه، تنش‌های اجتماعی و متعاقب آن ناشکیبایی و انواع تعصبات را به دنبال خواهد داشت. با وجود همه این مشکلات، بشر نشان داده از ظرفیت لازم برای تغییر، رشد و سازگاری با دنیای فعلی برخوردار است. مدارا در عین اینکه جزء حقوق افراد است، مسئولیت تک‌تک آنان نیز محسوب می‌شود.

به‌این‌ترتیب، الزامات اخلاقی‌ای که از سوی شهروندان و دولت‌ها پذیرفته می‌شوند، زندگی صلح‌آمیزی را در جوامع و بین کشورها فراهم خواهند کرد. با توجه به اهمیت موضوع، لازم است همه ابزارهای ضروری برای تقویت مدارا به کار گرفته شود؛ چراکه مدارا جزء لاینفک صلح بوده و انواع پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی ملت‌ها را به دنبال خواهد داشت. نباید فراموش کرد حقوق و مسئولیت‌های حوزه مدارا و حق متفاوت‌بودن بارها در قوانین حقوق بشر لحاظ شده است. این موارد در متون و اسنادی نظیر بیانیه حقوق بشر، معاهده بین‌المللی حذف انواع تبعیض نژادی و تبعیض علیه زنان، بیانیه حقوق اقلیت‌های قومی، مذهبی، زبانی، بیانیه حذف تعصبات، معاهدات مربوط به افراد بی‌خانمان، کارگران و بومیان منطقه دیده شده است. روشن است که مدارا مانند بسیاری از مفاهیم دیگر، از سه سطح فردی، اجتماعی و حاکمیتی برخوردار است. تقویت روحیه مداراگری و شکل‌گیری نگرش‌های پذیرش و همبستگی باید از طریق روش‌هایی نظیر آموزش‌های رسمی یا غیررسمی، در خانه یا محیط کار و در مدارس و دانشگاه‌ها نهادینه شود.

بر گرفته از: روزنامه شرق