معمولا واژه خشونت علیه زنان، در ذهن آدمی پای چشم کبود شده و زنی غمگین را تصویر میکند، این تصور خیلی از افراد است که خشونت علیه زن را فیزیکی و بدنی میدانند. اما همه خشونت این نیست. شاید انقدر شنیدن متلکها و آزارهای خیابانی برای زنان عادی شده باشد و هر روز در معرض آن باشند که فکر نکنند این هم نوعی اعمال خشونت علیه یک زن است در حالی که خشونت ابعاد و انواع مختلفی دارد.در سراسر جهان، زنان به دلایل مختلف جنس دوم شناخته شده و در معرض خشونت بودهاند تا زمانی که شروع به صحبت درباره متوقف کردن این خشونت کردهاند؛ در همین رابطه مجمع عمومی سازمان ملل متحد ۲۵ نوامبر را روز جهانی منع خشونت علیه زنان نامیده است. چند سال است در ایران هم تلاش میشود قانونی برای منع خشونت علیه زنان تدوین شود.این لایحه در ابتدا تامین امنیت زنان در برابر خشونت نام داشت و شهیندخت مولاوردی در زمان حضورش در معاونت زنان ریاست جمهوری تلاش زیادی برای نهایی شدن آن کرد. این لایحه بعد از گذشت حدود پنج سال، ضمن تغییراتی با نام صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت، نهایی و متن آن منتشر شد.
در بحث خشونت علیه زنان، دسته بندیهای مختلفی وجود دارد. دسته اول خشونتهای جسمی و فیزیکی است که انواع اقسام خشونتهای فیزیکی را شامل میشود. دسته دوم خشونت جنسی است که از تجاوز گرفته تا مزاحمت جنسی و حتی ارسال عکسها و فیلمهای مستهجن برای یک زن را شامل میشود. دسته سوم خشونت روانی است، موضوعاتی مثل تحقیر، توهین، بی احترامیهای مختلف و افترا و …، دسته چهارم خشونت اقتصادی است. به این معنی که مال زن از او گرفته شود و مثلا پولی که به واسطه کار کردن به دست آورده از او گرفته شود یا نفقه از زن دریغ شود. دسته بندیها مختلفند. حتی موردی وجود دارد به اسم بی توجهی و غفلت و خیلی از زنان گلایه دارند که شوهرمان با ما رابطه جنسی ندارد و یا ما را در خانه ندیده میگیرد. ممکن است مرد همسرش را کتک نزند اما همین که همسرش را مورد بی توجهی و غفلت قرار میدهد، نوعی از خشونت است.
قوانین موجود در کشورمان مشخصا درباره بحث خشونت علیه زنان نیست؛ عمومات قانون مجازات این موضوع را مطرح کرده است که هرکس به دیگری آسیبی وارد کند باید مجازات شود یا دیه پرداخت کند. این هرکس میتواند از اعضای خانواده باشد، مرد علیه مرد باشد مرد علیه زن باشد یا هرکس دیگری؛ در واقع هیچ تفاوتی بین خشونت خانگی که علیه زنان یا خشونتی که برای زنان به واسطه جنسیتشان اتفاق میافتد، با بقیه انواع خشونت وجود نداشته و قانون فعلی هیچ رویکردی در این باره ندارد.شرایط خاص زنان در جامعه و نگاه خاصی که به آنها، خصوصا درباره بحث خشونت خانگی به عنوان جنس دوم وجود دارد، دلیلی است براصرار در این باره که باید قانون خاصی وجود داشته باشد و اینکه وقتی شخصی از اقوام درجه یک، یک زن مثل همسر، پدر، برادر و… خشونتی را به زنی اعمال میکند، قانونگذار باید با آنها سختگیرانهتر برخورد کند. نگاه قانون گذار کلی است. درآخرین متن ارائه شده توسط قوه قضاییه، تقریبا هیچ کدام از موارد خشونت جنسی در آن دیده نمی شود، در حالیکه در متون قبلی و متنی که معاونت زنان تهیه کرده بود و متنی که ابتدای امر تهیه شده بود، اشاره واضحی به این موضوع داشت. با این وجود داشتن قانون حتی قانونی ناقص، از نداشتن قانون بهتر است ومیتوان بعدتر و به مرور زمان و وقتی قانون در حال اجراست، ضعفهای آن را مشخص و برای جبران این نقصها تلاش کرد.
در بروز خشونت علیه زنان ضعف در قانون و فرهنگ و عرف جامعه هر دو به یک اندازه نقش دارند هردو میتوانند روی هم تاثیربگذارند. اگر قانون را تغییر بدهیم، حتما فرهنگ تغییر میکند یا برعکس. نظارت بر اجرای بی چون و چرای قانون در دراز مدت می تواند تاثیرات تعیین کننده در تغییر فرهنگ و عرف جامعه داشته باشد.
برگرفته از : خبر آنلاین