شاید بسیاری از ما خاطره خوبی از انتقادکردن و نقدشدن نداشته باشیم. ممکن است واقعیتی را طوری بیان کرده باشیم که درعوضِ کمک به طرف مقابل، او را ناراحت یا ناامید کرده باشد. احتمال دارد کسی از ما بهدرستی انتقاد کرده باشد، اما درنهایت، بهجای توجه به برطرفکردن ضعفها، ناامید شده و بهکل از فعالیت خود دست کشیده باشیم. چرا چنین اتفاقاتی میافتد؟ چرا بازخورد ما به نتیجهی مطلوب منجر نمیشود؟ چرا از دیگران بازخورد مطلوب دریافت نمیکنیم؟.
در شرایط آرمانی، بیتردید مقصود ما از انتقاد باید چیزی غیر از خردهگرفتن صِرف باشد. در انتقاد، غالبا فردِ منتقد، دنیای کنونی را نسبتبه تصویر مطلوبی که از پدیدههای پیرامون خویش در ذهن دارد، ناقص و ناکافی میبیند. به همین علت، براساس ذهنیت و معیارهای شخصیاش، این ناهماهنگیِ واقعیت با ذهنیت خود را نمایان میکند. باوجوداین، باید یادآور شد که تصویر ذهنی هریک از ما انسانها منحصربهفرد است،.بر همین اساس، قبل از اظهار نقد، چقدر خوب است مدتی درنگ کنیم و با طرح پرسشهای کلیدی مانند «آیا به آنچه از آن انتقاد دارم، خود نیز بهشکل متعارف و مطلوب عمل میکنم، یا تنها از دیگران انتظار دارم اینگونه باشند»؟بهطور شفاف برای شناخت انگیزهی انتقاد و پیامدهای احتمالی آن بیندیشیم.
وقتی هدف خود از انتقاد را نشناسیم، آن وقت هیچ بعید نیست که با انجام رفتارهای ناشایست و غیرقابلدفاع، درعوضِ دستیافتن به نتیجهی مثبت، خود را انگشتنمای اینوآن کنیم. اگر فوریت و ضرورتی در انتقاد وجود ندارد، بهتر است کمی خویشتندار باشیم. با سردشدن احساسات و فرونشستن طوفان هیجانات، خودِ فرد، بهاحتمالزیاد به اشتباهات خود پی میبرد. اصلا شاید خودمان متوجه شویم دربارهی موضوع انتقاد، دیدگاه درستی نداشتهایم. گاهی اوقات اگر دقیقتر بررسی کنیم، متوجه میشویم انتقادات ما، میوههای درخت آفتزدهای هستند که در کمبودها و کجاندیشیهایمان ریشه دوانده است. در این گونه موارد، اظهارنظر ما لباس خیرخواهی و انتقاد میپوشد، اما واقعیت چیز دیگری است.برای ماندن در اوج، درعوضِ تلاش بیشتر، تصمیم میگیریم دیگران را از عرش به فرش بیاوریم. معمولا کسی که خود را بهاندازهی لازم کامل نمیبیند، شروع به برشماری نقائص دیگران میکند تا وجدان خود را تسلی دهد که دیگران هم کامل نیستند.
انگیزه جلبتوجه دیگران، بیش از تصور ما در انتقاداتمان متداول است. معمولا دیگران به شخص معترض و منتقد بهچشم فردی کاربلد و تیزبین نگاه میکنند. یافتن عیب یک چیز است و شهامت فاشکردن آن چیز دیگری. اینطور نیست که هرکسی جسارت نقدکردن داشته باشد. امروزه شبکههای اجتماعی چنین فرصتی را برای ما فراهم کردهاند. چون هویت ما لزوما مشخص نیست، پس دیگر برای حرف خود نیاز به جسارت نداریم. حال با خیال راحت، تا میتوانیم فقط دنبال عیوب اینوآن میگردیم. اما آیا واقعا دیدهشدن ما، بهقیمت تخریب دیگران و ایجاد تشنج و برهمزدن نظم عمومی، موجه و مقبول است؟
برای انتقاد موثر، در صورت امکان، با کسب اجازه و با بررسی موقعیت خود و طرف مقابل و ترجیحا در خلوت اقدام کنید. پیش از هر گونه صحبتی، ابتدا برای کسب آگاهیِ بیشتر سؤال کنید.به پاسخ پرسشهایتان گوش دهید. بسیاری از انتقادهای ما، از همینجا آغاز میشود. درعوضِ پرسوجوی بیشتر، قضاوت زودهنگام خود را مثل گلوله بهسوی فرد نقدشونده شلیک میکنیم. انیشتین دیرتر از حد معمول زبان باز کرد؛ نیوتن ازبس ضعیف و لاغر بود، کسی تصور نمیکرد او زنده بماند. اما گذشت زمان، شرایط را بهشکل دیگری رقم زد. بیگمان، هرکس درمورد انیشتین و نیوتن براساس وضع کودکیشان قضاوت کرده بود، بعدها از پیشگویی خود شرمنده و مجبور به پذیرش اشتباهش شده بود.
تاحدامکان از جملات خطابی پرهیز کنید. کلماتی مثل باید، نباید، چرا … پیامد چندان خوشایندی نخواهد داشت.قبل از اینکه برای حل مسئله پیشنهاد بدهید، ابتدا فقط به اصل موضوع اشاره کنید. رعایت این نکات در انتقاد ، اثرگذاری حرفتان را بیشتر خواهد کرد. حال اوست که باید تصمیم بگیرد آیا برای حل این مسئله میخواهد کاری بکند یا نه؟ انتخاب با شماست. میتوانید کاری کنید که از شما وحشت کنند، بهطوریکه اگر کسی به تعهدات خود عمل نکرد، تشویش خاطر داشته باشد. گزینهی دیگر، همدلی و درک افراد است، طوری که فرد خاطی عذابوجدان داشته باشد که چرا از زیر بار مسئولیتهای خود شانه خالی کرده است؟
منبع:chetor.com