دسترسی شرکت‌ها به اطلاعات کاربرها بر کسی پوشیده نیست اما چطور و کی ما کاربرها اجازه این دسترسی را به غریبه‌ها دادیم؟ دو عبارت Terms and Conditions و Privacy Policy به چشم همه ما آشنا هستند. عباراتی که معمولاً بعد از دیدن آن‌ها انتظار دیدن شرایط طولانی چند ده صفحه‌ای را داریم که نخوانده، روی قسمت «موافقم» کلیک می‌کنیم تا بتوانیم از عضویت «رایگان» فیسبوک، گوگل یا لینکداین استفاده کنیم. همانطور که همه می‌دانند، هیچ‌چیز رایگان نیست و باید دید برای این عضویت رایگان که بهایش را با اطلاعات می‌پردازیم، واقعاً با چه چیزهایی موافقت کرده‌ایم؟ در سال ۲۰۱۰، شرکت انگلیسی GameStation برای یک روز، بندی به بخش شرایط و ضوابط اضافه کرد که می‌گفت: «با سفارش آنلاین از محصولات این شرکت، شما با امکان درخواست غیرقابل واگذاری روح نامیرای خود توسط ما، برای حالا و همیشه موافقت کرده‌اید.»7500 نفر با کلیک روی «موافق هستم» بی اینکه بدانند، روحشان را به این شرکت واگذار کردند. این بند طنزآمیز که به عنوان شوخی روز اول آوریل روی سایت قرار گرفته بود، نشان داد که واقعاً بسیاری از ما مفاد سندی که امضا می‌کنیم را نمی‌دانیم.

صفحات ضوابط و شرایط و سیاست حریم خصوصی آن‌قدر طولانی نوشته شده‌اند که خواندن تمام آن‌ها در طول سال، ۱۸۰ ساعت وقت از ما خواهد گرفت ولی شاید بد نباشد نگاهی به بعضی عبارات خاص در این اسناد بیاندازیم. عضویت در لینکداین به معنی «اعطای غیرقابل فسخ، دائمی و نامحدود حق استفاده، کپی، تغییر، توزیع، انتشار و پردازش اطلاعات و محتوایی که در این شبکه تولید کرده‌اید، بدون اینکه لزومی به کسب رضایت یا اطلاع باشد» است و تنها راه فسخ این حق، پاک کردن حساب کاربری یا اطلاعات است. لحنی مشابه این قرارداد در بسیاری از شبکه‌های دیگر هم قابل ردگیری است؛ مثلاً بخشی از شرایط استفاده از اینستاگرام ذکر می‌کند که با عضویت در این شبکه حق غیرقابل بازگشت استفاده از نام کاربری، عکس نمایه و فعالیت‌های درون این شبکه را در کنار یا داخل محتوایی که برای تبلیغات یک شرکت به اینستاگرام یا فیسبوک هزینه پرداخت کرده را به این شرکت داده‌اید. در قرارداد آنلاین شرکت مخابراتی AT&T ذکر شده که می‌توان از داده‌های کاربران برای تحقیق، پیشگیری و اعمال قانون برای فعالیت‌های غیرقانونی استفاده کرد. «پیشگیری» در این عبارت، کلمه مبهمی است که می‌تواند منجر به تحت نظر قرار گرفتن یا شنود مکالمات شود. ظاهراً امضای قراردادهای آنلاین و قرار دادن اطلاعات شخصی در اختیار شرکت‌های بزرگ ممکن است پیامدهای جدی‌تری مثل نقض حریم خصوصی و آزادی به دنبال داشته باشد. اریک اشمیت، رئیس اجرایی گوگل در سال ۲۰۱۰ در مصاحبه‌ای با cnet عنوان کرد که حفظ و نگهداری اطلاعات شخصی کاربرها دیگر تصمیم گوگل نیست، بلکه تصمیمی سیاسی است که از سوی حکومت‌های مختلف اعمال می‌شود.

با توجه به عکس‌هایی که در وب‌سایت waybackmachine.org از صفحه سیاست حریم خصوصی گوگل در سال ۲۰۰۰ موجود است، کوکی‌ها – فایل‌های متنی کم حجمی که از سوی یک سایت فعالیت شما و زمان صرف شده در آن سایت را دنبال می‌کنند – را عواملی معرفی می‌کند که با استفاده از آن علاقه‌مندی جستجوی شما رصد می‌شود و اطلاعات کسب شده از طریق آن، هرگز با شخص ثالثی مطرح نخواهند شد و شما کاملاً ناشناس خواهید ماند. در سال ۲۰۰۱ اما این عبارت تغییر کرد و عنوان شد که اطلاعات کوکی‌ها، ممکن است با درخواست معتبر و از طریق پروسه قانونی، در اختیار دیگران قرار بگیرد. موضوع اینجاست که متن سال ۲۰۰۰، دیگر در آرشیو گوگل به صورتی که در ابتدا بوده وجود ندارد و نسخه سال ۲۰۰۱ به عنوان اولین نسخه جایگزین آن شده است. شاید چرایی این کار را باید هم در چرخش‌های سیاسی بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و هم در ارزشی جستجو کرد که داده‌های کاربران برای شرکت‌هایی نظیر گوگل و فیسبوک به ارمغان می‌آورند؛ هرچه باشد، برای شرکت‌هایی با چنین حجم بالایی از داده؛ ناشناس بودن و حریم خصوصی سودآور نخواهد بود. استدلالی آشنا در پاسخ به نگرانی‌های حریم خصوصی در عصر دیجیتال می‌گوید که مگر کاربرهای عادی چه فعالیت ویژه‌ای دارند که از آشکار شدنش بترسند، مگر چه می‌شود اگر گوگل عادات غذایی و تفریحی من را بداند؟ یا همانطور که اریک اشمیت گفته: «شاید اگر دوست ندارید کسی بداند چه کار می‌کنید، نباید آن کار انجام دهید!»

اما مسأله حریم شخصی را نمی‌توان با فعالیت قانونی و غیرقانونی سنجید؛ بیشتر ما اطلاعاتی مثل سطح درآمد، شکل روابط عاطفی و خانوادگی، جزئیات مکالمات تلفنی و تاریخچه جستجوی اینترنتی را با غریبه‌هایی که در مترو و اتوبوس می‌بینیم در میان نمی‌گذاریم. گذشته از بحث حریمی که مختص خود ما است، شناخت دقیق و عمیق از عادات رفتاری اشخاص می‌تواند در ترغیب آن‌ها به مصرف محصولاتی خاص به کار رود. همین حالا ۸۰ درصد محتوایی که کاربرها از نتفلیکس می‌بینند و ۳۵% محصولاتی است که از آمازون می‌خرند، محتوا و محصولی است که برایشان در نظر گرفته شده و به آن‌ها پیشنهاد شده است. این شناخت می‌تواند نه فقط در زمینه مصرف‌گرایی که در کمپین‌های سیاسی هم به کار رود.

خیانت در امانت

رسوایی نقش شرکت تحلیل اطلاعات کمبریج آنالیتیکا Cambridge Analytica در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا و همچنین همه‌پرسی جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا و همکاری فیسبوک در این رسوایی، شاید بزرگ‌ترین خبر در زمینه نقش داده‌های شخصی و شبکه‌های اجتماعی در کمپین‌های سیاسی باشد، اما تنها اتفاق نیست.شرکت تحلیل داده کمبریج آنالیتیکا، با ادعای «دسترسی داشتن به اطلاعات تمام آمریکایی‌ها و هدف‌گیری شخصی و روان‌شناسی آن‌ها» در انتخابات ۲۰۱۶ توسط کمپین دونالد ترامپ به کار گرفته شد و نقش مهمی در پیروزی او ایفا کرد. در سال ۲۰۱۸ مشخص شد اطلاعاتی که کمبریج آنالیتیکا به داشتن آن‌ها می‌بالید، مخفیانه و از طریق استخراج داده ۵۰ میلیون کاربر فیسبوک به دست آمده است. این شرکت با استفاده از برنامه شخص ثالثی به نام thisisyourdigitallife که ۳۰۰ هزار کاربر فیس‌بوکی آن را دانلود کردند، به اطلاعات شخصی آن‌ها و تمام دوستانشان دسترسی پیدا کرد و این اطلاعات برگ برنده‌ای شدند که در نهایت با تبلیغات هدفمند، ترامپ را به پیروزی رساندند. هرچند که مدیر اجرایی این شرکت معلق شد و مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار فیسبوک هم با انتشار نامه‌‌ای در این شبکه نقش فیسبوک در این رسوایی را پذیرفت، تأثیری که این اطلاعات بر سرنوشت جهان گذاشتند، غیرقابل تغییر است. اندکی بعدتر از آشکار شدن این دخالت، نقش این شرکت در جهت‌گیری بریتانیایی‌ها به خروج از اتحادیه اروپا هم روشن شد و تحقیقات کانال ۴ بریتانیا، اظهاراتی از مدیران این شرکت را به دست آورد که می‌گفتند از روش‌هایی مثل باج‌گیری و بهره بردن از ترس اجتماع برای تغییر یا اخراج سیاستمدارها استفاده می‌کنند.

در انتخابات سال ۲۰۱۷ در کنیا هم حزب حاکم با استفاده از داده‌های شخصی و تلفن‌های همراه توانست انتخابات را از دست اپوزیسیون خارج کند و قبل‌تر از این‌ها و در سال ۲۰۰۰، جمهوری‌خواهان آمریکا با استخراج اطلاعات مربوط به کسانی که برای پروانه شکار و ماهیگیری ثبت‌نام کرده بودند، متحدان احتمالی‌اش را شناسایی کرده بود. داده‌هایی که از آن صحبت می‌کنیم، هیچ‌کدام مربوط به فعالیت‌های غیرقانونی نیستند و برای پیشگیری از جرم و فعالیت‌های تروریستی به دست نیامده‌اند اما اطلاعاتی‌اند که در حالت عادی، کسی آن‌ها را با تمام دنیا به اشتراک نمی‌گذارد.

تمام دسترسی‌هایی که به اپ‌های گوشی هوشمند می‌دهیم و تمام ضوابط و شرایطی که به منظور استفاده از خدمات یک شرکت امضا می‌کنیم، در نهایت، حریم شخصی ما را تنگ‌تر کرده‌اند و اطلاعات خودمان را در جهت کنترل رفتار و جهت‌دهی به ما به کار گرفته‌اند.

منبع: میدان